گروه فرهنگی و آموزشی طلوع کنگان

نشانی در پیام رسان های اجتماعی toloo_kangan

گروه فرهنگی و آموزشی طلوع کنگان

نشانی در پیام رسان های اجتماعی toloo_kangan

گروه فرهنگی و آموزشی طلوع کنگان

گروه فرهنگی طلوع کنگان


با ما همراه شوید

مقدمه
حکمت اللهى در آفرینش انســان عبــادت و آبادانى زمین اســت (بقره، 30) و براى تحقق هدف خداوند در آفرینش باید این دو فعل ظهور و بروز یابد؛ بندگىخــداى عزوجل و کار و تلاش در راســتاى این بندگى. مفهوم خلافت محقق نمى شود مگر با عبادت خدا و آباد سازى زمین.
از آن جهت که انســانها متشکل از زن و مرد هستند، مسئولیت کار در راستاى بندگى و آباد سازى زمین، به عهده هر دو گروه از انسانها نهاده شــده است. خداوند در عرصه بندگى و پاداش
اعمال، مرد و زن را مســاوى مى دانــد (آل عمران، 195) و در زمینه کار و تلاش، ابوالبشــر (آدم) و ام البشــر (حوا) هر دو در ایــن وادى گام نهادنــد و هــر کدام به فراخور اســتعداد و توان
خود، گام برداشــت و زمین را آباد ساخت. کار اصلى ابوالبشر تلاش در بیرون از خانه بود و کار ام البشــر خانه دارى. حوا باحمل ذریه انسان، ولادت، تربیت، محافظت، و مراقبت از اولاد، ظهــور یافت و آدم با مهیّا کردن امکانات و ابزار لازم براى این اســتاد بزرگ (مادر) در دانشگاه انسان سازى (خانه) نقش ایفا نمود. «الأم مدرســة اذا أعدتها أعدت شــعبا طیب الاعراق» با توجه به نقش غیر قابل انکار زنان در جوامع انســانى، در طول تاریخ دیدگاههاى متفاوت و چه بســا متعارضى در مورد میزان نقش آنان در فعالیتهاى اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و نیز نقش آفرینى آنها در تصمیم ســازى وجود داشته است. گروهى آنان را بــه منزله موجوداتى براى بهره بردارى و خدمت به مردان در نظر گرفته اند و گروهى نقش آنان را بسان مردان و همتراز آناندانســته اند. دیدگاه اول در دوران گذشــته، طرف داران بیشترى داشته است، اما در دوران معاصر، طرف داران دیدگاه دوم بیشتر شــده اند. گروه دوم در راســتاى اســتنباط ایده خویش، بر این
باورند که عنصر شرایط و احوال و به تعبیرى دیگر عرف، نقش
مهمى در پاسخگویى به مسئله فوق و تبیین جایگاه زنان دارد.
در این نوشتار، با توجه به دیدگاه برخى فقیهان، به بررسى این
موضوع پرداخته مى شــود که آیــا کار کردن زن در بیرون منزل
حق وى است یا تکلیف؟ و آیا شوهر یا ولى، حق دارد مانع از
اشــتغال وى شود؟ و اگر اشــتغال را حق زن بدانیم، آیا شروط
و محدودیتى وجود دارد؟ پاســخ این پرسشها را در این نوشتار
خواهید یافت.
مفهوم اشتغال
اشــتغال مصــدر افتعــال، به معناى مشــغول شــدن، به چیزى
پرداختن، به کار پرداختن و به کار سرگرم بودن است، همچنین
توجه قلبى به کســى یا کارى را اشــتغال گویند. (زنده دلا مرده
ندانى که کیست/ آنکه ندارد به خدا اشتغال).
در فرهنگ اقتصادى،(1) اشتغال به معناى مشغول به کار تعریف
شده اســت، این کلمه داراى تعاریف گوناگونى است که در این
مجال به ارائه چند تعریف که متناسب با موضوع مورد بحث ما
است، اکتفا مى شود:
1) «تطابق نیروى انســانى با فرصتهاى شــغلى و درجه تطبیق
ایــن نیروها با حرفه ها و فعالیتهاى موجود در یک جامعه». 2)
اشتغال شامل هر فعالیتى است که انسان اعم از زن و یا مرد، در
خانه و یا بیــرون از خانه انجام مى دهد.(2) 3) پاره اى گفته اند:
فعالیتهاى اقتصادى زنان در بخش رسمى، اشتغال نامیده مى شود.
منظور از بخش رســمى، اقتصــاد، صنعت، خدمات و آن بخش
از کشاورزى اســت که داراى نیروى کار فرد بگیر باشد.(3) به
نظر مى رســد تعریــف دوم؛ یعنى به حســاب آوردن کار درون
خانه به عنوان اشتغال، مناســب تر و به عدالت نزدیک تر است.
حق این است که امروزه اندیشمندان و متفکران در صدد ارزش
گذاشــتن کار بدون دســتمزد زنان در خانه هستند و بسیارى از
اقتصاددانان معتقدند کار در منزل، هرچند در آئینه آمار و ارقام
ًقابل محاســبه نباشــد، اما واقعا داراى ارزش اقتصادى است و
باید مورد محاسبه قرار گیرد و ارزش مادى آن مشخص شود.
تاریخچه اشتغال
1) در ایران
ســاختار جامعه ایران تا دوره قاجار، ســنتى - مذهبى بود؛ به
طور کلى مى توان گفت: زنان از موقعیت پایینى برخوردار بودند
و فعالیــت آنان به انجام کارهاى خانگى و گاهى کشــاورزى و
نســاجى محدود مى شــد و زنان در خارج از خانه مســئولیتى
نداشــتند. در دوره هخامنشیان و اشــکانیان، مرد در استفاده از
ًامــوال زن کاملا مختــار بوده و زن از هیــچ حقوقى برخوردار
ِنبوده اســت. زن از حداقل حقوق انســانى برخــوردار نبود، تا
ّبتوانــد فعالیت اقتصادى و اشــتغال داشــته باشــد. اما در دوره
ساســانى که افراد جامعه به طبقات مختلفى تقسیم مى شدند، در
داخل هر یک از طبقات، زنان متناســب با فرهنگ و وضعیت،
ًمشــاغلى را برعهده داشتند. مثلا پوراندخت و آذرمدخت که از
زنان خاندان سلطنتى بودند، حکومت کردند. زنان سایر طبقات
نیز بسته به طبقه خود، به کار ریسندگى، کشت و زرع یا صنعت
آن روز اشــتغال داشــتند. از ویژگیهاى این دوران، مالک شدن
دســتمزد و درآمد توســط زنان بود که مى توانســت خود آن را
بردارد یا به شــوهرش بدهــد.(4) در دوره قاجاریه، ارتباط با
غــرب، باعث تغییر در ســاختار اجتماعى - اقتصادى جامعه و
در نتیجه دگرگونى در زندگى و موقعیت اجتماعى زنان پایتخت
11
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
و کلان شــهرها گردید. در این دوره کار زنان در صنایع کشــور
رایج بــود و برخى صنایع به طور کامل وابســته به کار زنان و
ًکودکان بود. مثلا در کارخانه ابریشم تابى و نساجى به خصوص
قالیبافى زنان بخش اعظم نیروى کار را تشکیل مى دادند.(5)
2) در روم باستان
زن در روم باســتان از همــه حقوق محروم بــود و از هیچ گونه
جایــگاه و اختیــارى برخوردار نبــود. دختران و زنــان، مانند
شــىء مملوک معامله مى شــدند و از حقوق اقتصادى نیز هیچ
بهره اى نداشــتند. از این رو، وقتى زن از حداقل حقوق انسانى
ًمحروم باشــد و به عنوان شىء با او رفتار شود، قطعا از حقوق
و امتیازات اقتصادى نیز بهره مند نخواهد بود، بنابراین در حقوق
ًروم باستان، زن بهره اى از اشتغال نداشت؛ چون اصلا از اطلاق
عنوان انسان بر آنان دریغ داشتند.(6)
3) در یونان باستان
زن در یونان باستان، نه تنها مخلوقى حقیر شمرده مى شد، بلکه
حداقل به عنوان انســان با زن رفتار نمى شــد. زن همانند شى ء
در اختیــار مرد بود و مرد هرگونه رفتارى را با او انجام مى داد
و زن در ایــن دوره از هیچ حقوقى برخوردار نبود، در نتیجه از
فعالیت اقتصادى و اشتغال نیز محروم بود. تنها موردى که براى
فعالیت اقتصادى و اشــتغال زنان در تاریخ یونان باســتان ذکر
شــده، مربوط به حضور زنان در بازار بوده اســت. این اشتغال
همراه با مردان بوده و فقط در منطقه «کریت» مشــاهده شــده
است.(7)
4) در میان اعراب جاهلى
ِقبل از اسلام ، وضع زنان و دختران در عربستان جاهلیت بسیار
رقّت بار بوده اســت؛ دختــران در نظر پــدران، و زنان در نظر
شــوهران موجودى ضعیف و بــى ارزش و قابل تملک و معامله
بوده انــد. اختیارات مــرد نامحدود بــود. زن در محدوده منزل
زندگى مى کــرد، ولى حق هیچ گونه مداخلــه اى در امر زندگى
نداشــت. در این دوران فعالیت اقتصادى و اشــتغال زنان اصلاً
مطرح نبوده است.
5) در عصر ظهور اسلام
با ظهور اســلام، کرامت انسانى زن احیا شد و به عنوان نیمى از
پیکره حیات بشــرى مطرح گردید. زنهاى صدر اسلام در امور
اجتماعى، مشارکت داشتند. قرآن کریم، کسب و تلاش اقتصادى
زنان را تأیید کرده و مالکیت آنان را به رســمیت شناخته است:
«... و براى زنان [نیز] از آنچه کســب کرده اند، بهره اى اســت»
(نســاء، 32). اشــتغال زنان در عصــر پیامبر(ص)، به شــکلى
گســترده به چشم مى خورد و در تمامى شغلهاى رایج آن زمان،
ًحضور داشتند. مثلا زینب دختر جحش به صنایع دستى اشتغال
داشــت، زنى به نام زینب پزشــک قبیله بنى داود بود و مریضان
را مداوا مى کرد، زنانى بســیار به امر شــبانى و دامدارى اشتغال
داشتند و زنانى به تجارت مشغول بودند.(8)
6) در اروپا (غرب)
زن در اروپاى قرون وسطى از هیچ گونه حقوقى برخوردار نبود
ّو اگرچــه زنان به کار کشــاورزى مى پرداختند، اما نه به عنوان
مالک، بلکه به عنوان افرادى مملوک براى دیگران کار مى کردند.
در قرون وســطى، جوامع اروپایى براى زنان حق اشــتغال قائل
نبودنــد و در ابعاد دیگر نیــز از حقوق اجتماعى و مالى محروم
بودند. آغاز انقلاب صنعتى و شکل گیرى جوامع صنعتى و ایجاد
بــازار کار جدید، موجب اشــتغال زنان در بخش صنعت شــد،
اشتغال زنان در غرب بعد از انقلاب صنعتى، به صورت گسترده
شکل گرفت.(9) افزایش اشــتغال زنان در این دوره، به منظور
تکریم و بالا بردن منزلت زن نبود، بلکه جوامع صنعتى در صدد
برطرف کردن نیاز خود، به دنبال نیروى کار ارزان بودند.
بررسى تحلیلى اشتغال زن از دیدگاه فقیهان
اشتغال زن را مى توان به دو بخش تقسیم نمود:
1) اشتغال زن در درون منزل
در اینکه آیا شــوهر مى تواند مانع از اشــتغال زن در خانه شود،
فقیهــان آراء مختلفى دارند؛ برخى گویند: مرد حق دارد مانع از
اشــتغال زن شــود، اگرچه نیازى به بیرون رفتن از منزل نباشد
و آن شــغل در خانه انجام گیرد. عده اى نیز معتقدند شوهر حق
ندارد مانع اشــتغال زن در منزل شــود و تنها مى تواند از بیرون
رفتن وى جهت اشتغال جلوگیرى کند. شافعیه و مالکیه و برخى
حنابلــه گویند: زوجه حــق دارد در خانه خــود، به تجارت و
مشــاغل دیگر بپردازد و شوهر نیز حق منع وى را ندارد و اگر
ارباب رجوع مردان باشند، لازم است در کنار زن محرمى باشد.
«شوهر حق ندارد مانع از اشتغال بافندگى، خیاطى و ... زن در
منزل شــود». و نیز گفته اند: «شوهر حق ندارد مانع از تجارت
کردن زن خود در درون منزل شود».(10) و نیز فقیهان تصریح
دارند به اینکه شــغلى که ضرر و زیانى در آن تصور نمى شــود،
دلیلى براى مانع شــدن از آن وجود نــدارد، به خصوص زمانى
که شــوهر به مســافرت رفته یا به عللى در خانه حضور ندارد
و زن مجبور اســت براى تأمین هزینه زندگــى کار کند(11) و
برخى نیز گویند: شوهرحق دارد زوجه اش را از اشتغال بازدارد:
ِ«شــوهر حق دارد که زوجه خود را از اشــتغال به گل دوزى و
هــر کار دیگر اگرچه در درون منزل باشــد، منع کند». به طور
کلى مخالفیان اشتغال زن در منزل به دو دلیل استدلال مى کنند؛
ًاولا، زن به درآمد اشــتغال نیاز ندارد؛ زیرا شوهر هزینه زندگى
12
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
ًوى را تأمین مى کند. ثانیا، اشتغال، باعث خستگى و کم خوابى
مى شــود، در نتیجه جمال و لطافت زن لطمــه مى بیند، بنابراین
شوهر حق دارد مانع اشتغال وى شود.
ولى این ادعا که اشــتغال باعث نقص در جمال زن مى شــود، تا
چه اندازه قابل اثبات اســت؟ باید گفت: ادله مخالفان اشــتغال
زن در خانــه از حجت قابل قبولى برخوردار نیســت و بنابراین
شــوهر حق ندارد مانع اشــتغال زن در درون منزل شــود؛ زیرا
اســلام دین کار و تلاش اســت و در آیات و روایات بســیارى
تشویق بر کار شده اســت. رسول اکرم(ص) در حدیثى صحیح
مى فرمایند: «اگر قیامت به پا شد و در دست یکى از شما فسیل
نخلى بود و توانســت پیش از به پا شــدن قیامت آن را بکارد،
باید چنین کند».(12) در این حدیث لفظ «أحدکم» به کار رفته
که عمومیت دارد و زن و مرد را دربر مى گیرد.
2) اشتغال زن در بیرون از منزل
در باب اشــتغال زن در بیرون از منزل، دو دیدگاه وجود دارد؛
گروهى موافق اشــتغال و مشارکت فعال زن در عرصه اجتماع،
همپــاى با مردان هســتند و هیــچ تفاوتى بیــن زن و مرد قائل
نیســتند و گروهى دیگر مخالف اشــتغال و مشــارکت سیاسى،
اجتماعى و اقتصادى زنان در جامعه مى باشــند. هر کدام از دو
گروه، براى دیدگاه خود، ادله اى ذکر کرده اند. ما در این تحقیق،
دیــدگاه ســومى را که به مقاصد شــریعت نزدیک تر و با اصول
دین موافق تر و در عرف متداول تر اســت، - اشتغال مشروط و
محدود زن- بیان مى داریم.
الــف) دیدگاه اول: مخالفان اشــتغال زن در بیــرون از منزل و
ادله آنها
گروهى از اندیشــمندان با مشــارکت زن در جامعه و اشــتغال
وى مخالفند و مى گوینــد: حضور زن در عرصه هاى اجتماعى،
مخالف فطرت و سرشــت و طبیعت وى اســت. این گروه منکر
توانمندیهاى زنان در عرصه هاى اجتماعى هستند و هر حضورى
را به عنوان اشــتغال، اگرچه اختصاص به زنان داشته باشد، منع
مى کننــد و وظایف زنــان را فقط در چهارچــوب خانه تعریف
مى نماینــد. این گروه معتقدند: زن براى خدمت مرد و بچه زایى
و تربیت و مراقبت از کودک و رسیدگى به امور منزل خلق شده
اســت، بنابراین جز براى کارهاى ضرورى، حق خروج از خانه
و جز با محرم حق مســافرت را ندارد. اینان با استناد به برخى
روایات، اصرار دارند که جاى زن در منزل اســت و نخستین و
آخرین وظیفه او شــوهردارى و تربیت فرزندان اســت. کاشانى
از فقهــاى بزرگ حنفى مى نویســد: «از جمله حقوق مرد پس
از ازدواج، ایــن اســت که زن در خانه بمانــد و بیرون از منزل،
به اشــتغال نپردازد، و تأمین نیازهاى زن بر عهده مرد اســت».
(13) سرخسى دیگر فقیه حنفى مى گوید: «معلوم است که زنان
نمى توانند در خارج از منزل اشــتغال داشته باشند؛ زیرا اشتغال
زن موجب فتنه است».(14) در برخى از کتب فقهى آمده است:
اگر زن بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود، ناشزه محسوب،
و مجازات وى عدم پرداخت نفقه است، بنابراین اشتغال زن در
بیرون از منزل، مشــروط به رضایت شوهر است. زنها، از قدیم،
به خاطر اینکه نفقه را از دســت ندهند و رضایت شــوهر را به
دســت آورند، کمتر رغبتى به بیرون رفتن داشته اند. اندیشه این
فقیهان مبتنى است بر:
1. فطــرت مى طلبد که زن به امور خانه، باردارى، شــیردهى، و
نگهدارى و تربیت فرزندان بپردازد؛ این دیدگاه از اندیشمندانى
چون رشــیدرضا نقل شده است. محمد حکیمى تحت تأثیر نظر
رشــیدرضا گوید: زن توانایى انجام کارهاى سخت بیرون خانه
را ندارد و مى تواند علاوه بر کارهاى منزل، به شــعر ســرایى و
نویسندگى در درون منزل بپردازد.(15)
در جــواب این دو بزرگوار باید گفت: فطرى بودن امور مربوط
به خانه، مانع از اشــتغال نیســت و اگر بپذیریــم که زن توانایى
کارهاى ســخت را نــدارد، در جامعه کارهایى کــه با وضعیت
روحى و جسمى زن سازگار باشد، وجود دارد و باید دانست که
تمامى کارها، به فعالیت ســخت جسمى نیاز ندارند. مى توان از
نویسنده محترم بپرسید: چگونه زنان توانستند مشقتهاى هجرت
را در عصر تنزیــل تحمل کنند؟ و نیز حضور فعالى در غزوه ها
در کنار پیامبر(ص) داشته باشند؟
ً2. مصطفى ســباعى گوید: تا وقتى بر شوهر شرعا واجب است
کــه نفقه بدهد، زن حق کار کــردن را ندارد. او مى افزاید: ماندن
زن در منــزل باعث مى شــود، از فریب و مکر مــردان در امان
بمانــد و جایگاه والا و شایســته خــود را در جامعه حفظ کند.
(16) مى توان در جواب سباعى گفت: این ادعا از پایه و اساسى
برخوردار نیســت؛ زیرا دلیلى وجود ندارد که بتوان با آن ثابت
کرد که زن حق اشتغال ندارد و همه مردان فریب کار و همه زنان
فریب خورنده نیستند.
3. اشــتغال زن با روح و مقصد شــریعت ســازگار نیست و با
نصوص و اصول کلى شــریعت در تعارض اســت؛ براساس آیه
34 ســوره نســاء ِّ«الر َج ُال َق َّو ُام َون َعَل ِّى الن َس ِاء ...» و آیه 228
ســوره بقره َ«... ولِ ِّلر َج ِــال َعَلْیِه َّن َدَر َجٌة ...». مســئولیت هزینه
زندگــى با مرد اســت و او مکلف به تأمیــن خرجى زندگى زن
اســت، اســاس این تکلیف این اســت که زن مکلف به اشتغال
نشود؛ زیرا او باید توان خود را صرف امورى نماید که خداوند
در فطرت و سرشتش قرار داده است و اگر قرار باشد زن کارى
را انجام دهد که مرد بدان مکلف است، این مستلزم تغییر قانون
13
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
خداوند اســت. این اســتدلال در صورتى حجت است که گفته
شــود: اشتغال تکلیف زن اســت، ادعاى ما این است که اشتغال
حق زن است نه تکلیف.
4. اشــتغال زن بــا قاعده اصولــى «ما یَترتّ ّب علیــه محرم فهو
حرام»(17) در تعارض اســت. براساس این قاعده، اشتغال زن
هر اندازه شــرافتمند و خوب باشــد، چون باعث بیرون رفتنش
از منزل و خروج وى از پوشــش و پرده نشینى مى شود و اینها
مقدمه گناه تبرج و خودآرایى هســتند، حرام اســت. در جواب
باید گفت: رعایت نکردن عفت و پاک دامنى، ربطى به اشــتغال
ندارد. اساس تبرج عدم پایبندى به اخلاق دینى است.
5. به فرض اینکه اشــتغال زن از لحــاظ اقتصادى به نفع خانه
و جامعه باشــد، اما به چه قیمتى؟ آیا درست است که به قیمت
از هم پاشــیدن خانواده و زیر پا گذاشــتن ارزشهاى اخلاقى به
نان و نالنگ رســید؟ و جز این اســت که غایت اشــتغال، مال
اندوزى باشد که این در شریعت جزء تحسینیات و یا حاجیات
اســت، بنابراین آیا درست است که ضروریات (حفظ دین نسل
و خانواده مسلمان) فداى آن شود؟ واضح است که ضرورت بر
حاجى و تحسینى مقدم است.
6. مودودى گوید: «بیرون رفتن زن از خانه براى اشتغال، یعنى
اختلاط با مردان و در این اختلاط، فســاد و تباهى نهفته است؛
زیرا اســباب این معصیت که سبب آن فتنه نگاه به زن نامحرم و
شنیدن صداى زن است، مهیا است».(18) پاره اى از اندیشمندان
که با ایده مودودى مبنى بر ماندن زن در منزل و حبس خویشتن
براى همســر و فرزند موافقند، اســتدلال مى کننــد که علت این
نظریه، دلایل علمى است که اثبات مى کند؛ ذکاوت و تواناییهاى
جسمانى زن، کمتر از مرد است.
7. کار کردن زن در خارج از منزل، موجب اختلال در مسئولیت
اجتماعى مى شــود که اســلام آن را میان زن و مرد تقسیم کرده
اســت؛ اســلام قوامت و تأمین هزینه را به عهده مردان و ایجاد
آسایش و آرامش در خانه را به عهده زنان گذاشته است.
8. از نصوص شرعى فهمیده مى شود که زن باید تابع مرد باشد،
ولى اشــتغال باعث مى شود که زن خود را در مقابل مرد ببیند و
در عرصه اشتغال به رقابت بپردازد و چون از لحاظ مادى تأمین
اســت، در خود نیازى به مرد نمى بیند و این ســبب مى شود که
ضمن کم شــدن روابط پر عاطفه خانوادگى، نظام خانواده از هم
پاشیده شود، همان چیزى که امروز غرب از آن مى نالد.
9. اشــتغال زن در خارج از منزل اثرات و پیامدهاى منفى دربر
دارد از جمله:
- کاهش زاد و ولد زنان شــاغل به نســبت زنــان خانه دار: به
تجربه ثابت شــده که زاد و ولد در خانمهاى شاغل از بین رفته
و یا کاهش یافته اســت و نیز غالب زنهایى که شــاغلند فرصت
شیردهى را از دست مى دهند و به عللى علاقه اى به باردارى و
شیردهى نشان نمى دهند.
- از هم پاشــیدگى شــالوده خانواده: دورى زن از محیط خانه،
کم کم سبب از بین رفتن عشق و علاقه در میان اعضاى خانواده
ًمى گردد، فرزندان عملا مادر را از دســت مى دهند و در فضاى
بدون عشق و مهر مادر رشد مى کنند.
ً- معمــولا زنان شــاغل یا از خدمتکار اســتفاده مى کنند که در
کارهــاى خانه و پرورش کودک، بــه آنها کمک کنند و یا اینکه
بچه را به پرورشگاه مى برند که در صورت اول نتیجه چنین است
که زن کار اصلى، فطرى و اساســى خود را به کســى سپرده که
ًقطعا نمى تواند نقش مادرى وى را ایفا کند و چه بسا خدمتکار
با تربیت بد و غیراصولى، اخلاق کودکان را تباه کند. پرورشگاه
ًو مهد کودک نیز علاوه بر اینکه غالبا بهداشــتى نیســتند؛ جاى
مادر را پر نمى کنند.
ً- اشتغال زنان غالبا باعث بیکار شدن تعداد بسیارى از مردانى
مى شود که مسئولیت خرجى زندگى را بر عهده دارند؛ زیرا زنان
همان کار را با حقوق بسیار ناچیزى انجام مى دهند.
10. اشــتغال زن در بیــرون از منزل، باعث اختلاط نامشــروع
مى شود، که آثار وخیمى درپى دارد از آن جمله:
- از هم پاشــیدگى اخلاقى، غالب آمدن خواســته هاى حیوانى
بر انســانیت انسان، از بین رفتن عفت و سلب آرامش از جامعه
بشــرى کــه همگى از آثار بــى بند و بارى و آزادى جنســى و
اختلاط نامشروع زن و مرد در محیط کار هستند.
- افزایــش فرزندان نامشــروع: یکى از آثار بــى بند و بارى و
حضــور زنان در صحنه کار در بیرون از منزل، افزایش فرزندان
ســر راهى و غیر قانونى است، وقتى زنان در عرصه هاى شغلى
قــدم مى گذارند و اختلاط نامشــروع رخ مى دهد، موانع و خط
قرمزها بین زن و مرد کم رنگ مى شود و گاهى از بین مى رود.
- افزایــش افرادى که به تشــکیل خانواده علاقه مند نیســتند:
اختلاط و پرده درى و خود آرایى بانوان شــاغل و از بین رفتن
موانع و خــط قرمزها و وجود راههاى ارضاى غرایز شــهوانى
بدون تحمل هزینه ازدواج و تشــکیل خانواده، سبب شده است؛
بســیارى از جوانان این راه آســان را انتخــاب کنند و به خیال
خود به جاى زندگى یکنواخت و تکرارى، هر روز با یکى و در
فضایى متنوع به ســر مى برند و خود را ارضا مى نمایند و نیازى
به گرفتاریهاى همســردارى و تربیت فرزند ندارند. نتیجه چنین
برداشتى از زندگى، وجود دختران سرگردان بى شمارى است که
روزهاى جوانى خود را بدون همسر با جوانان ولگرد و لاابالى
که در پارکها پرسه مى زنند، مى گذرانند.
14
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
- افزایش طلاق: کثرت طلاق در کشــورهایى که بانوان شاغل
در آنها زیاد است، این ادعا را به اثبات مى رساند.
- افزایش بیماریهاى جنسى و عصبى: اختلاط متأثر از مشارکت
فعال زنان در عرصه اجتماع و روابط نامشــروع جنسى، باعث
شــده، بیماریهاى مسرى، اختلالات عصبى و روانى، دیوانگى و
ناهنجاریهاى جسمى هر سال هزاران قربانى به جا گذارد. ایدز
یکى از بیماریهاست که منشأ اصلى آن ارتباط نامشروع جنسى
افراد است.
باید به اعجاز پیامبر عظیم الشأن(ص) اعتراف کرد و سر تعظیم
فرود آورد که فرموده است: «لم تظهر الفاحشة فى قوم قط حتى
یعلنوا بها إلا فشــا فیهم الطاعون والأوجاع اللتى لم تکن مضت
فى أسلافهم الذین مضوا».(19)
ب) دیدگاه دوم: موافقــان اشــتغال بدون محدودیت و
ادله آنها
قدر مسلم اینکه همه فقیهان اتفاق نظر دارند که حداقل زن در دو
حالت حق دارد، براى کســب و کار از منزل خارج شود، خواه
شوهر اجازه دهد یا ندهد و تردیدى نیست که این خروج نشوز
به حساب نمى آید و آن دو حالت عبارتند از: اول، بیرون آمدن
از خانه جهت اکتساب نفقه: «اگر شوهر فقیر باشد و توان تأمین
هزینه زندگى خانواده را نداشته باشد، زن حق دارد جهت تأمین
نفقه، از خانه خارج شــود و به اشــتغال بپردازد و نشوز هم به
شــمار نمى رود «هرگاه شوهر مستمند باشد، زن حق دارد براى
اکتســاب نفقه از منزل بیرون رود».(20) دوم، خارج شــدن زن
از خانه به خاطر دریافت یا اداى حق: جمهور فقیهان گویند که
خارج شــدن زن به خاطر دریافت حقوق یا اداى حق دیگرى
نشــوز به شــمار نمى رود. مثل اینکه خانم معلم یا پزشک و یا
پرســتار باشــد و یا اینکه قبل از عقد ازدواج، قراردادى براى
انجام کارى با شــخص حقیقى یا حقوقى منعقد نموده باشــد و
شــوهر با اطلاع قبلى از شــغل زن یا قرارداد مســبوق، با وى
ازدواج کرده باشد. به عنوان نمونه فقیهان در این باره مى گویند:
«اگر زن قابله یا غاســله باشــد، یا بر کســى حقى داشته باشد،
مى تواند با اجازه و بدون اجاز شــوهر از منزل خارج شــود».
(21) بنابراین شوهر حق باطل کردن کلیه حقوق و قراردادهایى
را که قبل از عقد ازدواج منعقد شــده و به ثبت رســیده اســت،
نــدارد و بعد از اتمام قرارداد، خارج شــدن زن از منزل باید با
اجازه شــوهر باشــد. «فان أجرت ثم تزوجت صــح العقد و لم
یملک الزوج فسخ الإجارة و لایمنعها من الرضاعة حتى تنقضى
المدة أشبه ما لو أشترى أمة مستأجرة او دارا مستعارة».(22)
اشتغال در شریعت اسلام به خاطر رفع نیاز شخصى و اجتماعى
است. مســلمان مکلف اســت براى تحصیل ما یحتاج، از نفقه،
ملبس و مأکل و مسکن به کار بپردازد تا سربار جامعه اسلامى
نباشــد و از سویى موظف اســت، جهت برطرف کردن نیازهاى
ّجامعــه از باب تعاون بر و تقوا، تخصص و حرفه و فن خود را
در اختیــار افراد جامعه قرار دهد، هر کس به فراخور اســتعداد
و توانمندى که خداوند به وى بخشــیده، نیروى کار خود را در
اختیار جامعه قرار مى دهد، در این گونه موارد، شــاید شــخص
نیاز به کار نداشــته باشــد و کســانى که خرجــى آنها بر دوش
اوســت، از کار و کســب و امرار معاش و درآمد بى نیاز باشند،
ولــى جامعه به کار وى احتیاج دارد، تردیدى نیســت و فقیهان
نیــز متفق القولند که کار کردن شــخص در چنین حالتى واجب
اســت؛ زیرا حقوق عمومى بر حقوق شخصى على القاعده مقدم
اســت. گاهى کار و کســب براى دریافت مزد نیســت، بلکه به
خاطر کســب اجر و ثواب و پاداش اخروى است، مثل آموزش
حرفه هاى مختلف به دیگران، شرکت کردن در جهاد، دعوت به
دین اســلام و ... که شــرایط و ظروف حکم این کارها، با توجه
به ضرورت یا عدم ضرورت، احکام فرض عین، فرض کفایه و
سنت، مشخص مى شود.
شــاید نیازى به استدال نباشــد که از حقوق اولیه و بنیادین هر
انســانى اشتغال است و بلکه اســتمرار حیات انسانى بستگى به
کار و کوشــش وى در عرصــه حیــات دارد و حق آزادى کار،
براى هر انســانى که نیازمند به تهیه امکانات زندگى اســت، از
قطعیات و مســلمات اســت و در اینجا تفاوتى ندارد که انسان
زن باشــد یا مرد؛ زیرا هر دو نیازمند جلب منافع و دفع ضررها
از زندگــى هســتند و بدون کار و تلاش، تحصیــل منافع و دفع
ضررها امکان پذیر نیســت. هر انســان زنده اى نیاز به خوراک،
آب، پوشــاک، مســکن و ... دارد و لازمه این امکانات اولیه و
ضرورى براى زندگى، کار و تلاش است. انسان اگر نیازمندیهاى
اولیه اش برآورده نشــود، ادامه زندگى برایش دشــوار و گاهى
ناممکن اســت. چه بســا کســى مایحتاج زندگیش تأمین باشد
و نیازى به کار کردن نداشــته باشــد، ولى نبایــد فراموش کرد
که انســان عضو کوچکى از دنیاى پهناور اســت و جهان هستى
کلى اســت که همه اجزایش با همدیگر پیوند ناگسستنى دارند
و زندگى انســانها مدنى و جمعى اســت. زمانى انسان مى تواند
از کار و تــلاش خوددارى کند که همه نیازهاى انســانها تأمین
شده باشد و این غیر ممکن است و خلیفه بودن انسان در زمین
ِ«إِّن َــی ج ِاع ٌل ِف َْی الأ ْر ِض َخِل َیف ًة ...» (بقره، 30)، معنایى جز این
نمى تواند داشته باشد که وى باید تا زنده است، کار کند و دنیا را
آباد نماید. در این مفاهیم هیچ گونه تفاوتى براساس آموزه هاى
دینى میان زن و مرد وجود ندارد و تنها تفاوتى که بین زن و مرد
ّوجود دارد، این است که زن از جانب خداى عزوجل مکلف به
15
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
تأمین معاش و کسب و کار نشده است.
براساس متون قطعیه شریعت، منعى در اشتغال زن وجود ندارد،
بنابرایــن مى توان نتیجه گرفت که حکم به منع زن از اشــتغال،
سلایق، عرف و شرایط و ظروف اجتماعى است که گاهى فقیهان
را وادار بــه این گونه فتــاوى مى کند. نه تنها نصوص کلى و عام
شریعت، اشــتغال زن را منع نکرده، بلکه عملکرد زنان مسلمان
در عصر تنزیل گواهى محکم بر این اســت که اشــتغال مباح و
گاهى تکلیف است؛ زیرا آنها با مراعات قواعد نظم اجتماعى به
مشاغل و حرف گوناگون از قبیل: تجارت، کشاورزى، دامدارى
و خدمات عمومى اشــتغال داشــته اند و بر حســب عرف رایج،
منعــى در کار کردن خود و ورود بــه صحنه اجتماع نمى دیدند.
اساس تفکر این گروه، مبتنى بر موارد ذیل است:
1. اشــتغال براى زن باعث توسعه فکرى و وسعت افق دید مى
شــود، عوامل و ابزار سازنده شخصیت زن رشد مى یابد، و او را
از ســتم پذیرى و خوارى رهایى مى بخشد. مختصر کلام اینکه
اشــتغال و تحصیل باعث رشــد و ارتقاى منزلت اجتماعى زنان
مى شود و فرصتى براى حضور فعال و رقابتى در تعامل با مردان
پیدا مى کنند.
2. از آن جهــت کــه نصف جامعه زن اســت، عظمت و بزرگى
جامعه محقق نمى شــود مگــر با حضور فعال زنــان در صحنه
ًاشــتغال؛ زیرا جامعه اى که نصف آن از کار باز مانده، قطعا فاقد
رشد و ترقى است و از دنیاى پیشرفته امروزى عقب مى افتد.
3. همان اســتعداد و درک و پتانســیل که خداونــد به مرد عطا
فرموده، به زن نیز بخشــیده اســت و خداوند ایــن توانمندى را
داده که از آن اســتفاده شــود و در رشد و شــکوفایى و آبادانى
زمیــن به کار گرفته شــود، نه اهمال شــود؛ زیرا بــه کار نبردن
اســتعدادها در جامعه؛ یعنى بى توجهى به عطا و بخشش خداى
عزوجل و کم کارى انسان در مسئولیت محوله، و از سوى دیگر
اهلیــت ندادن بــه زن در فراهم کردن ضروریــات زندگیش، به
مثابــه نادیده گرفتن حقوق وى اســت، چرا که اگر مرد در همه
مســائل مربوط به زن مسئول قلمداد شود؛ یعنى همه حقوق را
ًبــه خود اختصاص داده اســت و عملا ضمــن تداخل حقوقى،
بهــره اى از حقوق براى زن نمى مانــد و در این صورت زن، به
حیوانى خوش اندام مى ماند که صاحبش براى دل دارى دادنش،
نیازمندیهایش را فراهم مى کند.
4. تأمین کسری هزینه خانواده: اشتغال زن کمک هزینه اى است
براى پدر یا ... که مسئولیت هزینه زندگى را به عهده دارند.
5. اشتغال زنان در عصر تنزیل و خلفا، به صورت گسترده رایج
بوده اســت. به عنوان نمونه: عمر، شفاء دختر عبداالله را مسئول
حســبه بازار نمود، و تنها دلیل فقها بر اینکه در تولیت حســبه،
مرد بودن را شــرط نکرده اند، این عملکرد عمر اســت؛ اســتناد
کرده اند به فرمایــش خداى عزوجل َ«والُْم ْؤِمُن َــون َوالُْم ْؤِمَن ُات
بَْع ُضُه ْم َأ ْولَِی ُاء بَْع ٍض َیْأُمُر َون بِالَْمْعُر ِوف َوَیْنَه ْو َن َع ِن الُْمْن َکِر ...»
(توبــه،71) و آیه َ«ولَْت ُک ْن ِمْن ُک ْم ُأَّمٌة َی ْدُع َون ِإلَى الْ َخْیِر ...» (آل
عمران، 104). در این دو آیه، خداى عزوجل مؤمنان زن و مرد
را فرمــان مى دهد که در جهت امر به معروف و نهى از منکر به
پا خیزند و در این راستا، یار و یاور همدیگر باشند، تا رستگار
َشــوند و «خیر أمة» بودن در جامعه اسلامى محقق گردد. قول
ابن حزم و طبرى و ماوردى نیز همین اســت، نیز درالاستیعاب
آمده اســت که سمراء دختر نهیک اســدى عهده دار حسبه بود.
معروف اســت که وى در بازار رد مى شد و امر و نهى مى کرد و
با تازیانه اى که در دســت داشــت، کار را پیش مى برد و از این
طریق، مسئولیت خویش را به جدیّت، انجام مى داد.(23) برخى
زنان در عصر خیر قرون متصدى امر فتوا و نشر علم شده اند، به
ویژه زنان پیامبر(ص). برخى از زنان در غزوه ها شرکت کرده اند
و در برخــى از جنگهــا مثل جنگ جمل، زن یکــى از تصمیم
گیرنده ها بوده اســت. وارد اســت که رفیده اســلمى انصارى به
مامایى و پرستارى و مداواى مسلمانان اشتغال داشته و معروف
است که رسول االله(ص) در مسجد خیمه اى برایش برپا نمود که
به مداواى مجروحان جهاد بپردازد.(24)
6. رهایــى از محیط یکنواخت خانه و پر کردن اوقات فراغت:
اشــتغال در بیــرون از منزل، باعث مى شــود کــه زن از محیط
یکنواخــت خانه رهایى یابد، از ســویى مى توانــد هزینه عدم
حضــور خود در منزل را تأمین کند. در واقع اشــتغال وســیله
متحول ســاختن زندگى و بیرون آمدن از یکنواختى اســت، که
خود عامل استمرار حیات خانوادگى مى شود.
7. به دســت آوردن پشــتوانه اى براى دوران کهنسالى، به ویژه
براى زنانى که موفق به ازدواج نمى شــوند و یا در سنین جوانى
شوهران خود را به سبب طلاق یا فوت از دست مى دهند.
8. کار در خانــه از نــگاه جامعه یک نوع اتلاف وقت اســت و
شایســته نیست انســان عاقل توانمند به جاى مشغول شدن در
عرصه هــاى اجتماعى و سیاســى، عمر خود را در آشــپزخانه،
و براى تربیت بچه، و خدمت به شــوهر و خانواده ســپرى کند.
ســردمداران این فکر در جهان اســلام، رفاعه طهطاوى، قاسم
امیــن، طاهــر حــداد، محمد مهــدى الحجوى، محمــد عبده و
همفکرانشان هستند.
9. الگوى رشــد، پیشــرفت و ترقى، غرب است، در غرب زنان
همچون مردان، در عرصه اشتغال فعال هستند، چنانچه بخواهیم،
به رشــد و پیشرفت غربى دســت یابیم، باید در همه مسائل از
تجربه آنها بهره گیریم.
16
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
10. کار کردن زن به نفع شــخصیت خود اوســت و سبب رشد
اجتماعى و فرهنگى زن مى شــود؛ زیرا در خلال کار، مســتقیماً
با جامعه و مشکلات درون آن آشنا مى شود و از این طریق، به
عنوان عضو تأثیرگذار، شخصیت خود را بروز مى دهد و تجربه
ّکســب مى کند و مســلم اســت که در چهارچوب خانه، به این
بالندگى شخصیتى دست نمى یابد.
ج) دیدگاه ســوم و قول مختار: موافقان اشــتغال مشــروط و
محدود
شایســته اســت فقیهان معاصر، براســاس قواعد فقهى و اصول
مذهب و کتاب و ســنت و دیگر ادله فقه، همچون ســلف صالح
خود با توجه به شــرایط و ظروف، مســائل جدید را بر ادله فقه
عرضــه دارنــد و اجتهادى درخور زمان ارائــه دهند و به تقلید
کردن از نوشته هاى فقهى گذشتگان بسنده نکنند.
دین اسلام از بدو پیدایش، معالجه گر امور اجتماعى بوده است.
برخى از آداب و رســوم عرب جاهلــى را امضا و تأیید کرد و
برخــى را تعدیل، و پاره اى از تقالید و رســوم را، با حکمت و
ّبراساس قانون تدرج به تدریج از بین برد، و قوانینى را تأسیس
نمود که با فطرت انســان اعم از مرد و زن براى زندگى سازگار
بــود. در قرآن در مورد کارکــردن زن، مطلبى به صراحت بیان
نشــده، اما متون قطعیه شریعت، هیچ کدام بر خلاف آنچه شهرت
یافته است، از نظریه حرمت اشتغال زن آن گونه که برخى فقیهان
نظر داده اند، جانب دارى نکرده است.
زنان مســلمان عصر تنزیل، چنانچه پیش تر بیان شد، به مشاغل
و حرفه هاى گوناگون مانند تجارت، دامدارى، کشــاورزى و ...
اشــتغال داشته اند که فهرست عمده مشــاغل عصر تنزیل را در
مدینه منوره تشــکیل مى داده اند. اســلام همان طور که حق کار
کــردن را براى مرد بدیهى مى دانســت، در مــورد زن نیز چنین
بــود. از جملــه زنان شــاغل در عصر تنزیل ام شــذ بنت قیس
بود، وى در زمان رســول خدا(ص) خرما مى فروخت. اســماء
بنــت مخرمه بن جندل عطــر فروش بود و از یمــن عطر وارد
مى کرد و در مدینه مى فروخت. برخى از زنان تجارت خارجى
مى کردند و با کشــورهاى مجاور داد و ســتد داشتند و ثروتمند
بودنــد، مثل هند بنت عتبه و خدیجه بنت خویلد اولین همســر
پیامبر گرامى اســلام. مشــهور اســت که زینب بنت جحش به
صنایع دستى اشتغال داشته است. زنى به نام زینب پزشک قبیله
بنى داود بود و مریضــان را مداوا مى کرد. زنانى مثل ام هانى به
دامدارى اشتغال داشــتند. ام بنى تمار به تجارت اشتغال داشته
اســت.(25) با اینکه همه اتفاق دارند کهقرآن درباره حرمت و
ممنوعیــت کار زن در خارج از منزل، چیزى بیان نکرده اســت
و همچنیــن در احادیث، مطلبى که ممنوعیت و حرمت اشــتغال
زن را برســاند، وجود ندارد. با ایــن وجود، آیا امروز مى توانیم
بگوییم، اشــتغال زن در خارج از منزل مشــروع نیست؟ قرآن
کریم مالکیت، اهلیت مالى و تصرف مالى را براى زن به رسمیت
شــناخته است. شریعت اســلامى اجازه مى دهد؛ زن مانند مرد،
به طور مشــروع مالک اموال اعم از منقول و غیر منقول شــود
و از امکانــات و مواهب خداونــدى بهره مند گردد. در قرآن در
موارد بســیارى، حق مالکیت براى زن، به رسمیت شناخته شده
و مورد تأکید قرار گرفته است. خداوند مى فرمایند: «... و زنان
هم نصیبى دارند از آنچه کســب مى کنند» (نساء، 32). شوکانى
مى گویــد: «قرآن در ایــن آیه، بر خلاف قاعــده مألوف، کلمه
«نساء» را به کلمه «رجال» عطف نکرده، بلکه به طور جداگانه
و مســتقل به کار برده است، تا بر استقلال زنان از مردان در امر
ارث و مالکیت تأکید کرده باشد».(26)
زن مسلمان در قرآن و سنت، از اهلیت کامل حقوقى و سیاسى
برخوردار بوده و تمامى معاملات و اعمال حقوقیش نافذ است.
ّزن در متون مســلم اســلامى، بــه هیچ رو از حیــث حقوقى و
سیاسى، محجور شمرده نشده است و حجر زن در نظام حقوقى
اسلام، به هر نحوى که باشد مردود است. شریعت محمدى(ص)
حق مالکیت و معاملات زن را به رسمیت شناخته و تمام عقود
مالى او را داراى آثار حقوقى و مســئولیت مدنى دانسته است.
زن در نگاه فقیهان، مجبور نیســت براى خود یا خانواده اش کار
کند و نفقه زن بر مرد واجب شرعى است، مگر اینکه احتیاج به
شــغل داشته باشــد. مطلب عمده در فرهنگ اشتغال زن از نگاه
فقیهان شــافعیه، حفظ جایگاه و منزلت زن است و این امر باید
در اشتغال زنان لحاظ گردد.
در دیــدگاه فقیهــان، حفظ و گســترش نهــاد خانــواده بر پایه
ویژگیهــاى فطرى و طبیعى زن و مرد، اولویت دارد و از اهمیت
خاصــى برخوردار اســت و در کنار آن به عنــوان نقش دوم بر
امکان اشتغال و استقلال مالى زنان تأکید شده است. فقه، اشتغال
را براى زن هدف نمى داند، بلکه آن را در خدمت خانواده و رفاه
و آســایش آن مى پذیرد و اشــتغال را به عنوان یکى از راههاى
افزایش قابلیت و شــکوفایى اســتعداد زنــان و در جهت تعالى
و کمــال آنان برمى شــمارد. بنابراین نگــرش جامعه ما به زن و
اشــتغال، از منظر حفظ هویت دینى و نقش مادرى و همســرى
صــورت مى گیــرد. حق اشــتغال زن که فقیهان امضــا کرده اند،
پذیرش این ایده است که زن انسان است و باید مورد احترام و
تقدیر قرار گیرد. پس علت اینکه برخى فقیهان و اندیشــمندان،
نظــر به حرمت اشــتغال زنان داده اند، چیســت؟ شــاید عوامل
متعددى منجر شــد، برخى فقیهان از همــان ابتدا فتواى تحریم
اشــتغال زن را بدهند، گذشــته از گرایشــهاى شخصى، بازتاب
17
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
اوضــاع اقتصادى، اجتماعى و سیاســى جامعه نیــز در فتاوى
فقیهان بى تأثیر نبوده است. پیشــینه مشترک سیاسى، اقتصادى
و اجتماعى که در صدســال، - فاصله میان وفات پیامبر(ص) و
ظهور فقه- بر جاى ماند، به شکلى پنهان و پیچیده، قواعد فقهى
را ســمت و ســو مى داد، کشورگشاییهاى مســلمانان و استقرار
آنها در جوامع دیگر و آمیختگیشان با امتها و ادیان و باورهاى
جدید، موجب واکنشها و پیامدهایى در تمامى زمینه ها، از سوى
مسلمانان شــد، برخى از این پیامدها مربوط به زن بوده است.
بیم مردان از آبرو و ناموسشــان موجب فشار و سخت گیرى بر
زنان و خانه نشینى آنان شد، مردان مى ترسیدند زنان مسلمان با
مردهاى غیر عرب و غیر مســلمان اختلاط پیدا کنند. به مردان
مسلمان اجازه داده شده بود، با زنان غیر مسلمان ازدواج کنند،
ولى ازدواج زن مســلمان با مرد غیر مســلمان به راحتى انجام
نمى شــد. اندیشــه ازدواج زن عرب با نژاد دیگــر پذیرفته نبود
و اگر ازدواجى صورت مى گرفت، به زور فســخ مى شــد، و نیز
حضــور زنان در درگیریها و جنگها تشــدیدى بــر این امر بود.
آنچه برشــمردیم باعث شــد مردان بر زنان ســخت گیرند و از
فعالیــت آنها جلوگیــرى کنند، گرچه در قرآن و ســنت، دلیلى
وجود نداشــت که زن را از حضور و فعالیت در عرصه اجتماع
و مشارکت اجتماعى بازدارد.
شــاید بتوان حدس زد حقوق بسیار و آزادى گسترده و برابرى
حقوق و تکالیف زن و مرد به عنوان انســان که اسلام به ارمغان
آورد، قابل تحمل براى اندیشــه مردسالارى حاکم بر آن زمان
نبوده است، بنابراین موجب شد که مردان سعى نمایند زن را در
چهاردیوارى خانه محبوس دارند و چه بســا احادیث دروغینى
نیز در صحت عمل خود جعل کنند، مثل حدیث: «اگر زن بدون
اجازه همســر از خانه بیرون رود، هرچه که خورشــید و ماه در
آن بتابد، زن را نفرین مى کند، مگر اینکه شــوهر خشنود شود».
(27)
برخــى از فقیهان در بیان حکم تحریم اشــتغال زن در بیرون از
خانه، به این فرمایش خداى تعالى استدلال کرده اند: َ«وَق ْر َن ِفی
بُُی ِوت ُک َّــن َوَلا َتَبَّر ْج َن َتَبُّر َج الْ َج ِاهِلَّیِــة ُْالأولَى ...» (احزاب، 33).
علما در مورد این آیه، آراء مختلفى دارند:
1. وجوب ماندن در خانه، و این نظر جمهور مفسران است. آنها
مى گویند: قرن، فعل امر از قرار و امر مقتضى وجوب است. نیز
بــه مقتضاى عقل، آیه امر مى کند که زنان در خانه بمانند و حق
بیرون رفتن از آن را جــز در موارد ضرورت، ندارند. از جهتى
خــوف فتنه و تبرج اســت و از باب ســد ذریعه، ایــن گروه از
مفسران نظر به خارج نشدن زن از خانه داده اند.(28)
2. برخى نیز معتقد به اســتحباب ماندن زن در خانه هستند، ابن
حجر عسقلانى نیز همین رأى را بیان کرده است.(29)
اســتدلال این گروه به فرمــوده خداى تعالــى: َ«و َّاللاِت َی یْأِت َین
الَْف ِاح َش َة ِم ْن ِن َسائِ ُک ْم َف ْاسَت ْشِه ُدو َا عَلْیِه َّن َأ ْربََع ًة ِمْن ُک ْم َفِإ ْن َشِه ُدوا
َفَأْم ِسـ ُـک ُوه َّن ِفی الُْبُی ِوت ...» (نساء، 15) است. گویند براساس
این آیه، حبس شدن زن در خانه اصل نیست، بلکه اگر ارتکاب
فاحشــه صورت گرفت، حکم حبس جارى است. نیز استدلال
کرده انــد به فرموده خداى عزوجل: «ُقـ ْـل لِْلُم ْؤِمِن َین َیُغ ُّض ِوا م ْن
َأْب َص ِارِه ْــم ...» (نور، 30)، در این آیه خداوند به زنان و مردان
فرمان مى دهد که غض بصر (چشــم فرو بستن از نامحرم) کنند
و ایــن دلیل اســت بر جواز خــروج زن از خانــه؛ زیرا فرمان
به چشــم فرو بســتن بدون خارج شــدن زن و اختلاط وى با
مرد و مشــارکت زن در عرصه اجتماع، معنــا پیدا نمى کند. نیز
پیامبر(ص) فرموده اســت: «لاتمنعوا إماء االله مساجد االله».(30)
حدیث دلالت دارد بر اینکه مردان، مانع حضور زنان در مسجد
نشــوند و این مى رســاند که ماندن زن در خانه مستحب است،
اگر واجب بود، پیامبر به آنها اجازه نمى داد که به مســجد آیند.
همچنین اســتدلال شده است به خارج شدن عایشه به عراق در
واقعه جمل.(31) نیز روایت شده است که عمر اجازه داده است
کــه زنان پیامبر به حج و عمره روند و صحابه این عملکرد عمر
را انکار نکرده اند و رأى عثمان و عبدالرحمن بن عوف و مغیرة
بن شعبه و دیگران نیز همین بوده است و حداقل مى توان آن را
اجماع سکوتى به حساب آورد.
اســلام، زن را به عنوان رکن مهم زندگى و متمم حیات انسانى
و عضــو مهم و مؤثر جامعه بشــرى قلمداد مى کنــد و او را در
رأس امرى عظیم قرار داده اســت که همان تولید و تربیت نسل
بشــر اســت. یعنى در دامن زن اســت که انبیاى الهى و اولیا و
بزرگان براى خدمت به بشــریت، تربیت مى شوند. اسلام ضمن
اینکه برای هر کدام از زن و مرد، تکالیف خاصی مشخص کرده
اســت، در خانواده نیز زن و شوهر را مکمل یکدیگر می داند و
بر مشــارکت هر دو در تربیت فرزندان تأکید دارد. همه فقیهان
قبول دارند که در نظام اسلامى، زن از کلیه حقوقى که مرد دارد،
برخوردار اســت. مثل حق تحصیل، حق اشتغال، حق مالکیت،
حــق رأى دادن و حق رأى گرفتن. در اینجا در تبین این ادعا،
ادله اى ذکر مى شود:
خداوند در داســتان حضرت موســى(ع) بیان مى دارد (قصص،
26) که یک زن اظهار نظر مى کند و رأى خود را اعلام مى دارد
و ایــن رأى مورد قبول قرار مى گیرد و مایه بســیارى برکات و
خیر مى شــود: زیرا بلافاصله پدر به موســى(ع) مى گوید: «من
مى خواهــم یکى از این دو دخترم را بــه نکاح تو در آورم ...»
(قصص، 27). خداوند در ما قبل این آیات، نوعى اشــتغال زن
18
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
(دامدارى) را معرفى مى کند که زنان بدان اشتغال داشته اند. «پس
چون (موسى) به آب مدین رسید، گروهى از مردم را بر آن یافت
که دامهاى خود را آب مى دادند و پشت سرشان دو زن را یافت
که گوســفندان خود را دور مى کردند (موسى) گفت: منظورتان
از این کار چیســت؟ (آن دو گفتند:) ما به گوســفندان خود آب
نمى دهیم تا شــبانان (همگى گوسفندانشان را) برگردانند، و پدر
ما پیر و سالخورده است ...» (قصص، 23 به بعد).
در این آیات، نکاتى در خور توجه و شایسته تأمل، نهفته است
که با بحث اشتغال ارتباط تنگاتنگ دارند:
1. سخن گفتن موسى(ع) با آن دو دختر: نتیجه اینکه صداى زن
عورت نیست، چنانچه برخى فقیهان گفته اند.
2. اثبات اشــتغال مشــروط براى زن در وقــت ضرورت؛ زیرا
در اینجا دختران گفتند: چون پدر ما پیر و ســالخورده اســت،
ما شــبانى مى کنیم، که شــبانى همان دامدارى و شغل رایج در
آن زمان بوده اســت. نتیجه اینکه اگر ضوابط شرعى و مقررات
دینى رعایت شــود، نه تنها اشــتغال قبیح و ممنوع نیست، بلکه
مستحسن نیز مى باشد.
3. خروج زن از خانه بدون محرم: اگر فتنه اى نباشــد، زن حق
خارج شــدن از خانه دارد؛ زیرا آن دختر به دســتور پدر دنبال
موسى(ع) رفت و او را به خانه آورد.
4. رعایــت حیا، پاک دامنى و اختلاط نداشــتن با مردان تا حد
امکان: در این آیات مى بینیم؛ دختران، در گوشــه اى گوسفندان
را نگــه مى دارند تا بعد از خلوت شــدن و کنار رفتن شــبانان،
گوســفندان خود را آب دهنــد. در اینجا چون اختلاط با مردان
ضرورت نداشت، آنها به اصل عدم اختلاط عمل کرده اند، نتیجه
اینکه اگر زن به اشــتغال نیاز دارد، تــا حد امکان از اختلاط با
نامحرمان بپرهیزد.
5. وظیفه مردان شــاغل آن اســت که در کنار زنان حیا و عفت
داشته باشند و از حضور زن سوء برداشت و سوء استفاده نکنند.
هر زنى که پا به عرصه اجتماع گذاشــت، هرزه نیست که مورد
طمع گرگ صفتان باشــد. همان طور که موســى(ع) جوانمردانه
گوســفندان را آب مى دهد و آن گاه در گوشــه اى به استراحت
مى پردازد (قصص، 24).
6. زن زمانى حق ورود به عرصه اشتغال دارد که نیازى شخصى
یــا اجتماعى اقتضا کنــد، بنابراین وقتى احتیاج منتفى باشــد و
ًمــردى بتواند تکلیف را از زن ســاقط کند، قطعــا خود زن نیز
علاقــه اى به کار کردن ندارد. ایــن دو دختر، چون مردى نبود،
خود کار آب دادن به گوســفندان و شبانى را به عهده داشته اند؛
«و پدر ما پیر و سالخورده است» (قصص، 23). حال که مردى
امانت دار و نیرومند و مورد اعتماد (موسى) وجود دارد، لزومى
نــدارد زن خود را بــه کار گمارد. به همین دلیــل پدر (آن دو)
بعد از اســتخدام موسى(ع)، کار شــبانى را به او سپرد و تفسیر
این عملکرد، این اســت که اصل براى مرد، کار کردن اســت و
اصل براى زن، رســیدگى به امور خانــه و خانه دارى و تربیت
فرزند اســت. نتیجه اینکه کار و اشــتغال براى مرد اصل و براى
زن استثنا اســت. این یک حقیقت است و کسى تردیدى ندارد.
کدام زن با وجود تأمین بودن و نیاز نداشــتن به اشتغال، فضاى
راحــت و آرام خانه را وامى گذارد و به محیط پر دردســر کار
روى مى آورد.
7. چگونــه برخــى فقیهان معتقدند که زن حق خارج شــدن از
منزل ندارد و نباید با مردان اختلاط داشــته باشــد، در حالى که
در قصه موســى(ع) یکى از دختران نزد وى آمد و گفت «پدرم
تــو را میطلبد تا پاداش کارت را بدهد» (قصص، 25). چنان که
در آیه تصریح شــده، بیرون رفتــن زن از خانه با حفظ آرزم و
حیا، هیچ گونه اشکال شرعى ندارد.
خداوند به زن آزادى عمل در همه عرصه هاى زندگى بخشــیده
اســت، حتى در انتخاب اعتقــاد و ایمان، زن در پذیرش و عدم
پذیــرش حوزه دین مثل مرد مختار اســت. خداى عزوجل در
ســوره تحریم، ضمــن بیان این مطلب، حضــور فعال زن را در
عرصه اجتماع به تصویر مى کشد (تحریم، 10و11). خداوند در
ِاین آیات، بیان فرموده اســت که زن دو پیامبر کافر بودند و زن
یک کافر (فرعون) مسلمان بود و این دلیل صریح بر آزادى زن
در پذیرش عقیده و ایمان است.
خداوند در ســوره نحل، از زنى نام مى برد که ریاســت مملکتى
را عهده دار و در امور و اداره کشــور موفق اســت. نه تنها چون
مردان فرمانروا، مســتبد و دیکتاتور نیست، بلکه در فرمانروایى
داراى تدبیر و مشــورت اســت (نمل، 29-35). در این آیات،
علاوه بر اثبات فرمانروایى یک زن در یک مملکت، از حســن
ًتدبیر وى نیز سخن به میان آمده است که اولا، به پادشاهى خود
ًنمى نازد و غرور وى را دربر نمى گیرد، ثانیا با وزیران مشورت
مى کند و درخواســت سلیمان(ع) را با یک هدیه پاسخ مى دهد،
آن هم نه به قصد رشــوه دادن، بلکه مى خواهد ببیند که اوضاع
چگونه است، تا با شناخت بیشترى اقدامات لازم را انجام دهد.
در فرمانروایى وى خشــونت و اســتبداد وجود ندارد. او بعد از
دیدن قدرت الهى ســلیمان(ع)، تســلیم وى مى شــود و اعتراف
بــه قدرت ضعیف بشــر در مقابل قدرت و عظمت ســلیمان(ع)
مى نماید که فرمانروایى خود را از جانب خدا دریافت کرده بود
(نمل، 44). این آیات، اهلیت مدیریتى و ادارى و حســن تدبیر
زن را در عرصه هاى سیاســى، اجتماعى و اقتصادى به وضوح
بیان مى دارند.
19
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
اســلام به زن حق آزادى علم آموزى، تعلیم و تعلم داده است.
رسول خدا(ص) فرموده اند: «طلب العلم فریضة على کل مسلم».
علماى اســلام اتفاق دارند که در اینجا «مسلم» عمومیت دارد
و زن و مرد را شــامل مى شود. بنابراین لازم است زن مسلمان،
کلیه علومى را که در زندگى به آن نیازمند اســت، در زمینه هاى
گوناگون، در عقیده، عبادت، اخلاق، علم حلال و حرام، و دیگر
علوم شرعیه تا درجه اجتهاد و علوم و فنون دنیوى، یاد بگیرد.
این دلیل است بر مشارکت زن در عرصه اجتماع؛ زیرا دریافت
علوم، به خصوص در امروز، لازمه اش حضور در مجامع علمى
اســت. ابن حزم ظاهرى مى گوید: «بر هر زن واجب اســت، در
همه مواردى که به زندگیش مربوط مى شــود، آموزش ببیند. ...
اگر زنى در علوم دینى مجتهد شــود بر مــا (مرد و زن) واجب
اســت که پند و اندرزهاى او را بپذیریــم و از علوم او بهره مند
شــویم، همان طور که مردان در عصر تنزیل از زنان پیامبر(ص)
و زنان دیگر علوم شــرعى دریافت مى کردند و نقل آنها حجت
به شمار مى رفت».(32) فقیهان تصریح نموده اند که علومى مثل
پزشــکى، آهنگرى و بافندگى از فروض کفایى به شمار مى رود
و بر مرد و زن لازم اســت که به انــدازه رفع نیاز جامعه از این
علوم فراگیرند. بنابراین براى هر زن مســلمانى که توانایى دارد،
یادگیرى علومى مثل پزشــکى و کلیه علومــى که براى درمان
زنان نیاز اســت، لازم و فرض کفایى اســت؛ زیرا اگر زنانى که
ًبتوانند بیماران زن را درمان کنند، نباشــند، قطعا زنان مجبورند
به پزشــک مــرد مراجعه کنند. عبدالکریم زیــدان به نقل از ابن
عابدین آورده اســت: بر پدر واجب است که دخترش را به نزد
زنى ببرد، تا حرفه و صنایعى مثل، خیاطى، گل دوزى، بافندگى
و ... فراگیرد.(33)
احمد بن حنبل و بخارى روایت کرده اند که اسماء دختر ابوبکر
در کنار شــوهرش زبیــر در مزرعه کار مى کرد و بار ســنگینى
ُرا چند فرســخى از مدینه به مزرعه مى رســاند. ربیَّع بنت معوذ
انصارى گوید: همراه پیامبر(ص) جهاد مى کردیم و در قســمت
تدارکات، خدمات مى رســاندیم، آب مى رساندیم، مجروحان و
شــهدا را به مدینه مى رســاندیم. ام عطیه گوید: در هفت غزوه
همــراه پیامبر(ص) شــرکت نمــودم ... و بــراى مجاهدان غذا
آمــاده مى کردم و مجروحان را مــداوا مى نمودم.(34) گاهى که
ضرورتى پیش مى آمد، زن مسلمان در رکاب پیامبر(ص) دست
به شمشــیر مى شد: ام ســلیم در جنگ حنین خنجرى به دست
گرفته بود، وقتى شــوهرش از او پرســید: چرا این را به دســت
گرفتــه اى؟ گفت: آن را به دســت گرفته ام تا چنانچه مشــرکى
به من نزدیک شــد، شــکمش را پاره کنم. ام عماره انصارى در
جنــگ احد، امتحان خوبى پس داد و پیامبر(ص) فداکارى وى
را ســتود، خود را ســپر پیامبر(ص) کرد که مبادا به پیامبر(ص)
تیــرى اصابت کنــد. ام عماره در جنگ، ده جــاى بدنش زخم
برداشت.(35)
اســلام همان طور که افراط، بى بنــد و بارى و اباحه گرى امروز
زنان را در جوامع بشرى محکوم مى کند، آن تعامل متحجرانه و
خشک را که مانع بیرون رفتن زن و مشارکت وى در عرصه هاى
اجتماعى اســت، نیز خلاف و ناصواب مى داند و آن را محکوم
مى کند. نه آن اســلام است نه این؛ بلکه اسلام براساس توازن و
دادگرانه به تشــریع احکام و قوانین مى پردازد. اسلام چیزى را
به حســاب چیز دیگرى نمى گذارد. این نیســت که حلالى را به
خاطــر چیزى حرام کند. در تشــریع حقوق و تکالیف، افراط و
تفریطى روا نداشته است.
برخــى مى خواهند جامعه مــا را با غرب مقایســه و در نتیجه
الگوهاى غربى را مدل زندگى ما بسازند و بگویند: زن مى تواند
مانند و همپاى مرد در همه عرصه هاى اشــتغال وارد شود. ولى
بــه دلایلى که در ذیل ذکر مى کنیم، مقایســه کردن جامعه ما با
غرب نادرست است:
1. غرب براى ما حجت نیســت، هر قومى فرهنگ خاص خود
را دارد: «لَ ُک ْم ِد ُین ُک ْم َولِ َی ِد ِین» (کافرون، 6).
2. در غــرب، زنــان از روى ناچارى به بــازار و کارخانه ها و
کارگاهها پناه برده اند. زنان غربى چاره اى جز کار کردن ندارند؛
زیــرا در جامعــه بى ترحــم و بى مروتى که بــزرگ به کوچک،
زوردار به بى زور، و دارا به مستمند رحم نمى کند و خصوصیات
زنانه زن مورد توجه نیست، زن هم مجبور است، براى به دست
آوردن لقمه نانى، خود را به هر آب و آتشى بزند.
3. غرب زده ها، غــرب را الگوى خود مى دانند و مى خواهند به
تأســى از غرب، زنان مسلمان را به صورت بى قید و بند، روانه
بازار کار کنند و حال آنکه جامعه غرب از اشتغال بى رویه زنان
و آثار مخرب آن مى نالد و خود زنان از این وضعیت خسته شده
و داد و شکوه سر مى دهند. نویسنده مشهور غربى «آنى رود» در
مقاله مشهورى که در مجله «استرن میل» منتشر شد، گوید: اگر
دختران ما در خانه هاى مســلمانان کلفتى مى کردند، خیلى بهتر
از آن بود که دچار بلا و مصیبت اشــتغال در کارخانه ها شوند؛
زیرا حیثیت دختران شــاغل در کارخانه ها، لکه دار شده و براى
همیشــه حرمتشــان از بین رفته است. وى در ادامه گوید: کاش
مملکت ما مثل مسلمانان به پوشش حجاب، عفت و پاک دامنى
مزین مى شــد. ... به راستى براى کشــورى چون انگلیس مایه
ننگ اســت که در اختلاط نامشــروع و رذایــل اخلاقى زبانزد
خاص و عام شود ... آیا براى زن چه چیزى مهم تر از آن است
که براى حفظ شرف خود، به مسئولیت خانه دارى که با سرشت
20
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
وى موافق اســت، بپردازد و کارهاى ســخت بیرون از منزل را
به مردان واگذارد. جولســیمون گوید: زنى کــه در بیرون خانه
اشــتغال دارد، کار یک کارگر ســاده را انجام مى دهد، ولى کار
یک زن را انجام نمى دهد.(36)
4. اینکــه عنــوان مى کنند؛ کار و درآمد حاصل از آن، اســلحه
دست زن اســت. اگر این تعبیر درست باشــد، مربوط به غرب
اســت، نه اسلام؛ زیرا زن در اسلام از لحاظ مادى تأمین است.
پدر، شوهر، برادر یا فرزند ... موظف است، مخارج زن را تأمین
کند و باید با نهایت تأســف بگوییم: امروز فرهنگ ما نیز کم کم
تحت تأثیر غــرب، این مدل زندگى را ترویــج مى دهد؛ برادر،
خواهر خود را طرد مى کند و هر کس به فکر مصلحت شخصى
خود است. امید مى رود مسلمانان راه درست اسلام را سرمشق
زندگى بدانند.
5. بسیارى از فقیهان نظر داده اند که زن مى تواند منصب قضاوت
را عهــده دار شــود و نیز مى تواند در هر مســئله گواه و شــاهد
باشــد. این رأى طبرى، ابن حزم و ابوحنیفه مى باشــد. ایشــان
مى گویند: زن جز در حدود و قصاص، در موارد دیگر مى تواند
شــهادت دهد. نیز فقیهان گویند: وکالت از دیگرى براى زن نیز
جایز است.(37) پذیرش این حرفه ها براى زن، به مثابه پذیرش
همه کارهایى اســت که با صفت زنانه ســازگار است؛ یعنى زن
مى تواند پزشــک یا معلم و استاد شود. نیز معمول است که زنان
بى سرپرســت و مستمند، در زمینهاى کشاورزى و امثال آن کار
ًمى کننــد و در این مورد تقریبا اجمــاع وجود دارد و هیچ یک
از فقیهــان کار این زنان را منع نکرده اســت. امروز در کشــور
ما به خصوص در شــمال و غرب کشــور، غالب زنها در امورد
دامدارى، کشــاورزى، باغدارى و غیره به طور سنتى و عمومى
مشــغول کار هستند و هیچ یک از علماى اسلام این کار را منع
نکرده اســت و این در واقع اجماعى بر کار کردن زن در بیرون
از منزل است. این ادله بیانگر این است که اشتغال زن در خارج
از منزل، با رعایت حدود و موازین شرع، بلامانع و جزء حقوق
وى است. اما با رعایت شرایط ذیل:
1. ضرورت شخصى یا اجتماعى وجود داشته باشد.
2. امنیت شغلى وجود داشته باشد؛ براى تحقق این شرط نکات
زیر الزامى است:
- خلوت نکردن مگر براى ضرورت: خلوت عبارت اســت از
اینکــه زن با مردى بیگانــه در یکجا قرار گیــرد، در حالى که
در آنجا محرمى براى او وجود نداشــته باشد. رسول خدا(ص)
مى فرماینــد: «هرگز مردى با زنى خلــوت نکند، مگر با وجود
محرم».(38)
- عــدم اختــلاط: قــرار گرفتن مــردان و زنان نامحــرم را در
یک محیط اختلاط گویند، به طورى که منجر به فســاد شــود.
ولــى هرگاه زنان و مردان یکجا جمع شــوند و هر گروه، جاى
مخصوص داشته باشد، اختلاط به حساب نمى آید.
- نرم و دلربا سخن نگفتن، چشم فرو بستن، با وقار بودن: «صدا
را نرم و نازک نکنید که بیماردلان چشــم طمع به شما بدوزند و
بلکه به طور سنگین و برازنده سخن بگویید» (احزاب، 32) و به
زنان مؤمنه بگو: «چشــمان خود را (از نامحرمان) فرو گیرند و
عورتهای خویشــتن را (با پوشاندن و دوری از رابطه نامشروع)
مصون دارند» (نور، 31).
- لباس شرعى: لباسى شرعى است که شرایط ذیل در آن وجود
داشته باشد: اول، همه قسمتهاى بدن را که عورت خوانده شده،
بپوشــاند، نه تنها قســمتى از بدن را: «و زینــت خود را نمایان
نکنند، مگر آنچه آشکار شده است و چارقد و روسریهاى خود
را بر یقه ها و گریبانشــان آویزان کننــد» (نور، 31). دوم، خود
لبــاس زینت نباشــد: «و مانند جاهلیت پیشــین در میان مردم
خودآرایى و خودنمایى نکنید» (احزاب، 33). سوم، لباس زخیم
باشــد، تنگ و نازک و کوتاه نباشد که تن از زیر آن پیدا باشد.
لباس نازک بر زیبایى زن مى افزاید. در حدیث وارد شــده است
که رســول االله(ص) فرمودند: دو گروه از اهل آتشــند، مردمانى
که تازیانه هایى همچون دم گاو دارند و با آن مردم را مى زنند و
زنانى که لباس به تن، برهنه، با ناز و کرشمه راه مى روند و موى
سرشان همچون کوهان شتر است. اینها وارد بهشت نمى شوند و
بوى بهشــت هم به مشام آنها نمى رسد، در حالى که بوى بهشت
از مسافتى طولانى دریافت مى شود.(39) چهارم، لباس شرعى
لباسى معطر و خوشبو نیست: رسول خدا(ص) مى فرمایند: «هر
زنى که عطر در لباس به کار برد و بر مردم رد شــود و بوى آن
عطر به مشــام آنها برســد، آن زن مرتکب زنا شده است» و نیز
فرموده اند: «هر یک از شــما گروه زنان که خواهید به مســجد
آیید، عطر نزنید».(40)
3. اشتغال زن باعث نشود در وظایف شوهردارى و رسیدگى به
امور منزل و تربیت فرزندان، خللى وارد شود.
نتیجه گیرى
به نظر مى رســد، گروهى که معتقدنــد تفاوتى بین زن و مرد در
انجام مســئولیتها و مدیریتهاى اجتماعى وجود ندارد و زنان نیز
ماننــد مردان باید به دنبال مشــاغل اجتماعــى و تأمین درآمد
باشند و آن را از جمله موارد ارزشى براى زنان مى دانند؛ دچار
افراط شده اند، برخى از مسئولیتها و مدیریتهاى اجتماعى را که
در حیطه و مســئولیت و توانایى مردان اســت، به زنان واگذار
کرده انــد و اشــتغال را براى زن بدون هیچ قیــد و بندى لازم و
21
سال هفتم
شماره25- پاییز 1390
ضرورى و از عوامل پیشــرفت وى قلمداد مى کنند، این عده با
نادیده گرفتن رســالت مهم و ارزشــمند زن یعنى مدیریت خانه
و رســیدگى به امور منزل، تربیت نسل آینده و ایجاد محبت در
کانــون خانواده، مقام و منزلت زن را چنــان پایین آورده اند که
از او توقــع و انتظار یک کارگــر یا کارمندى با حقوق ناچیز را
دارند و به راســتى که در حق و منزلت عظیم الشأن زنان ما چه
بى عدالتى و ظلمى روا مى دارند. از طرف دیگر عده اى که بر اثر
برداشت ســطحى از برخى آیات و روایات، منکر توانمندیهاى
زنان در این امور هســتند، وظایف زنان را در چهارچوب خانه
تعریــف مى کنند، صداى زن را عورت و خروج وى را ممنوع و
حرام میدانند، دچار تفریط شده اند.
قول راجح نزد ما این اســت که بهتریــن و مهم ترین نقش زنان
در جامعه، نقش همســرى و مادرى اســت و ایــن جایگاه در
آموزه هاى دینى و نزد فقیهان، بســیار ارزشمند و مقدس شمرده
شــده اســت و زن مى تواند از این طریق به کمال خود برســد.
بنابراین این جایگاه باید برجسته سازى شود؛ زیرا تشویق زنان
به اشــتغال بدون قید و شــرط و محول کردن مشاغل گوناگون
به آنها و ســپردن مشــاغل کلان و طاقت فرسا، نه تنها خدمتى
بــه زنان نیســت، بلکه خیانت و ظلمى بــزرگ به آنان و به کل
جامعه بشــرى است. از دیدگاه ما اســلام به بانوان حق اشتغال
داده، اما نه به قیمت مســخ شــدن خصوصیات زنانه وى، یعنى
کار زن در محدوده مشخص و مشروط است. چنان که موافقان
افسار گسیخته مى پندارند، اشتغال زن بى قید و بند نیست و ادله
آنان نیز به اثبات حق اشتغال ختم مى شود. رأى کسانى که مانع
ًحضور زن در جامعه هســتند، قطعا مردود است؛ زیرا در سنت
قولى و عملى پیامبر اسلام و در عرف مردم، زن جزئى از جامعه
و جداکردنش از آن، غیر ممکن اســت و نهایت ادله این گروه،
راجع به تکلیفى نبودن اشــتغال زن اســت و نتوانستند دلیلى بر
منع زن از اشتغال، ارائه دهند. رأى کسانى که حضور زن را در
هــر صحنه بى قید و بند و بى رویه لازم و ضرورى مى دانند، نیز
مردود است و با ادله اى که بیان شد، رأى راجح این است: «خیر
الامور اوســطها». نه تفریط آنها و نــه افراط اینها، بلکه حضور
مشروط و محدود، جایز است. پس اصل براى زنان خانه دارى
و تربیت فرزند اســت، ولى حق دارد در صورت نیاز به اشتغال
بپردازد و کیفیت آن را عرف معین مى کند

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی